بزرگترین قرآن چوبی جهان، سازنده اش را از چوبه دار نجات داد
تاریخ انتشار: ۲۴ اردیبهشت ۱۴۰۰ | کد خبر: ۳۱۹۰۲۶۲۹
سی امین قسمت جشن رمضان ۱۴۰۰ با دو قصه متفاوت روانه آنتن شبکه پنج سیما شد.
به گزارش برنا، سی امین قسمت از این ویژه برنامه تلویزیونی با حضور دو مهمان ویژه و مردمی از شبکه پنج سیما پخش شد.
در ابتدای برنامه محسن توسلی پس از اجرای یک قطعه شاد متناسب با حال و هوای عید، به گفتگو با زینب پورابراهیم و بابک افرا نشست.
بیشتر بخوانید:
اخباری که در وبسایت منتشر نمیشوند!
توسلی گفت: شاید تنها خواننده ای باشم که همسرم جزء کادر درمان است، به همین دلیل به عنوان شخصی که با این دوستان در تماس هستم باید بگویم کار کادر درمان در این شرایط چیزی بجز عشق نیست. با عشق سرکار خود حاضر شده و به بیماران روحیه میدهند.
وی در پاسخ به اینکه آیا نمی ترسیدی که به واسطه همسرت به کرونا مبتلا شوی بیان کرد: در اوایل شیوع کرونا همسرم به آن مبتلا شد، حس بدی است که شریک زندگی ات در خانه ای که باهم زندگی می کنید، مجبور باشد در یک اتاق خودش را حبس کند. به لطف خدا همسرم بهبود یافت اما به جرات می گویم که دیدن جهاد کادر درمان ما را یاد ایثارگری های رزمنده های جنگ می اندازد.
این خواننده درباره قطعه ای که برای فلسطین خوانده است توضیح داد: هرشخص در هر جایگاهی که هست باید علیه ظلم برخیزد، یک نویسنده با قلم از مظلوم دفاع می کند و یک موزیسین هم با اثر خود، من هم به منظور عمل به این رسالت برای فلسطین اثر تولید کردم.
او در ادامه قطعه ای که برای دخترش ساخته بود را برای جشن رمضانی ها اجرا کرد.
در ادامه علیرضا نبی از چهره های آشنای کارآفرینی که شرط استخدام در کارخانه اش داشتن سوء پیشینه است، وارد استودیو شد.
نبی گفت: من در قلعه ساختمان شهر مشهد بزرگ شدم، زمانی که شهر توسعه یافت محله ما به یک محله فقیر تبدیل شد و دیگر توجهی به نیازمندان نشد. اما اغنیاء بدانند که اگر تعداد فقرا زیاد شود امنیت خودشان از بین میرود بنابراین پولدارها در اطراف خودشان جستجو و به افراد نیازمند کمک کنند.
وی افزود: من بچه مسجدی سال ۵۷ هستم، ما در مسجد بزرگ شدیم و در جنگ رشد یافتیم. بعد از جنگ وارد جهاد سازندگی شدم، یعنی در خرمشهری که یک روز می جنگیدیم، یک روز هم مشغول ساخت و ساز بودیم. از سال ۷۲ به این فکر بودم که در یک مکان فقط افرادی که سوء سابقه دارند را به کار بگیرم چون هر کدام از آنها قصه ای دارند که ما آدمها بدون شنیدن آن فقط آنها را قضاوت می کنیم. من خودم از خانواده زندانی ها هستم، خانواده هایی که به قول خودشان شخصی که در زندان است زندگی عادی خود را دارد اما سختی اصلی به آنها تحمیل شده؛ فکر استخدام افراد سوء پیشینه دار را در سال ۱۳۸۳ عملی کردم.
نبی در ادامه با اشاره به کتاب رقص شاخه های زیتون گفت: یک روز از حرم با من تماس گرفتند و گفتند یک نفر را امام رضا(ع) برایت فرستاده؛ آن شخص دختری بود که ناخواسته دو قرص برنج به برادر زاده هایش میدهد و برادرش هم از سنگینی این غم خودکشی می کند و این دختر قاتل می شود. او پیش من آمد تا کار کند، کمکش کردم کتابش را بنویسد و الان در حال نگارش دومین کتاب خود با عنوان " ماه در قفس" است.
وی با اشاره به قصه حسن افزود: حسن یکی از بزرگ ترین معرق کاران شهر اصفهان است که به اتهام قتل یک فرد شیرازی به زندان می افتد، در زندان با خداوند عهد میکند که بزرگترین قرآن چوبی جهان را بسازد و خداوند هم رضایت اولیای دم را بگیرد، قرآن تمام میشود و روز چهارشنبه که او را برای اعدام میبرند روحانی ناظر بر اعدام میگوید امروز به نام امام رضا(ع) متبرک است سلام ما را به او برسان، حسن میگوید قرآن چوبی مرا به حرم اهدا کنید، روحانی از مادر مقتول میخواهد به حرمت امام رضا(ع) از او بگذرد و مادر متهم هم قبول می کند. یادمان باشد هیچ چیز اتفاقی نیست.
گفتنی است جشن رمضان ۱۴۰۰ به تهیه کنندگی کاوه امیری و سردبیری فرزانه پزشکی کاری از گروه اجتماعی شبکه پنج سیماست که آخرین قسمت آن امشب ساعت ۲۱:۳۰ تقدیم حضور بینندگان می شود.
منبع: خبرگزاری برنا
کلیدواژه: زینب درمان عشق جنگ فلسطین مشهد فقیر مسجد رشد ساخت و ساز خانواده زندان برنج خودکشی اصفهان قتل قرآن جهان جهان زینب ساخت و ساز قتل قرآن جشن رمضان
درخواست حذف خبر:
«خبربان» یک خبرخوان هوشمند و خودکار است و این خبر را بهطور اتوماتیک از وبسایت www.borna.news دریافت کردهاست، لذا منبع این خبر، وبسایت «خبرگزاری برنا» بوده و سایت «خبربان» مسئولیتی در قبال محتوای آن ندارد. چنانچه درخواست حذف این خبر را دارید، کد ۳۱۹۰۲۶۲۹ را به همراه موضوع به شماره ۱۰۰۰۱۵۷۰ پیامک فرمایید. لطفاً در صورتیکه در مورد این خبر، نظر یا سئوالی دارید، با منبع خبر (اینجا) ارتباط برقرار نمایید.
با استناد به ماده ۷۴ قانون تجارت الکترونیک مصوب ۱۳۸۲/۱۰/۱۷ مجلس شورای اسلامی و با عنایت به اینکه سایت «خبربان» مصداق بستر مبادلات الکترونیکی متنی، صوتی و تصویر است، مسئولیت نقض حقوق تصریح شده مولفان در قانون فوق از قبیل تکثیر، اجرا و توزیع و یا هر گونه محتوی خلاف قوانین کشور ایران بر عهده منبع خبر و کاربران است.
خبر بعدی:
چرا ژاپنیها به نقاشی «ارواح» علاقه دارند؟
شوهر اویوا میخواست دوباره با همسایه ثروتمندش ازدواج کند، اما همسرش هنوز زنده بود. او ابتدا سعی کرد اویوا را مسموم کند، اما به جای اینکه او را بکشد، او را به طرز وحشتناکی زشت کرد. سپس او را به رودخانه انداخت تا غرق شود که موفقیتآمیز بود. اما بعداً، وقتی به آن رودخانه بازگشت، روح اویوا از آب برخاست تا او را به هرکجا که رفت تسخیر کند!
به گزارش فرادید، تصاویر خوفناکی از این داستان ارواح ژاپنی و سایر موارد مشابه آن، موضوع نمایشگاهی در موزه ملی هنر آسیایی اسمیتسونین است؛ نمایشگاهی با عنوان: «نمایش ماوراء طبیعی: ارواح و تئاتر در چاپ ژاپنی».
قرنها پیش، داستانهای ارواح در ژاپن بسیار نقل میشدند. بیش از ۵۰ اثر به نمایش گذاشتهشده از سالهای ۱۷۰۰ تا ۱۹۰۰ توسط هنرمندان ژاپنی، نمایانگر قدرت ماندگار هنر چاپ چوبی و داستانهایی است که امروزه در ژاپن همچنان رونق دارند.
داستان اویوا، همسر وفاداری که روحش برای تسخیر شوهر قاتلش بازگشت، سال ۱۸۲۵ در نمایش کابوکی «داستان ارواح یوتسویا در توکایدو» توسط تسورویا نانبوکو روایت شد.
کیت بروکس، از متصدیان نمایشگاه، میگوید: اگرچه موضوع ماوراء طبیعی مدتها بخشی از فرهنگ ژاپنی بوده، دوره اِدو (۱۶۰۳-۱۸۶۸) و این تولید خاص به این ژانر اهمیت دائمی داد.
تصاویری از این نمایش ارواح و سایر نمایشنامههای آن زمان برای مشتریانی که خواهان داشتن یادگاری از نمایش و بازیگران خاص آن در قالب چاپ چوبی بودند، توسط هنرمندان بازتولید شد.
کابوکی که در دوره ادو ایجاد شد، به دلیل اجراهای دارای سبک و جلوههای ویژه پیچیدهای شهرت یافت که آن را به یک سرگرمی محبوب برای مخاطبان تبدیل میکرد.
بروکس میگوید: «ترفندهای روی صحنه مانند درهای مخفی و وسایل زیاد صحنه نمایش مانند خون مصنوعی، وسایلی مانند سیم که شخصیتها با کمک آنها پرواز میکردند، همگی نشاندهنده حضور ارواح بودند.»
هزاران چاپ با قیمتهای شگفتآور ایجاد و در دسترس قرار گرفت. بروکس میگوید در دهه ۱۸۴۰، یک چاپ چوبی چندرنگ تک ورق به قیمت یک وعده نودل بود.
چنین نمونههای رنگارنگ و زندهای به ندرت پس از نزدیک به دو قرن باقی میمانند، بهویژه چاپهایی که شامل برگههای کاغذی بلند میشدند تا جلوههای پیچیده صحنه را منعکس کنند.
یکی از چاپهای چوبی استادانه این نمایش سال ۱۸۶۱ توسط اوتاگاوا کونیسادا ساخته شد. در این چاپ، بدن اویوا را میبینید که با یک قلاب ماهیگیری به سطح کشیده شده و با بالا بردن برگه، جسد دوم را میبینید، خدمتکاری که ناخنهای دستش بعد از مرگ همچنان رشد میکنند.
این ترفند روی صحنه گیراتر است، چون هر دو جسد توسط یک بازیگر به تصویر کشیده میشوند که لباسش را سریع عوض میکند.
در دهه ۱۸۶۰، نزدیک ۴۰ سال از کاربرد ترفند صحنه میگذشت و در آن دهه، از مخازن واقعی آب روی صحنه استفاده میشد. بروکس میگوید چاپها برای بزرگداشت این ترفند ایجاد شدند. این قبیل چاپها نادر هستند، به خصوص آنهایی که کاملاً سالم باقی ماندند.
ارواح قرنها در تئاتر «نو» برجسته بودند و هدف آنها، مخاطبان نخبهتر و باهوشتر بود.
شاکیو، از سری «صد بدون نمایشنامه»، تسوکیوکا کوگیو، چاپ چوبی، ۱۹۲۷-۱۹۲۲ موزه ملی هنر آسیایی
فرانک فِلتِنز، از متصدیان این نمایشگاه میگوید: «آن مراسم شامل رقص، سرود و شخصیتهایی با ماسکهای چوبی استادانه میشد. او میگوید: گذاشتن ماسک به این معنا بود که فرد اساساً نه تنها جوهره آن نقش را به خود میگیرد، بلکه در حال تبدیل شدن به آن است. این نوعی انتقال روح است که برای آنها اتفاق میافتد.»
تسوکیکا کوگیو، هنرمند قرن نوزدهم در زمینه چاپ چوبی، نه تنها با مستند کردن شخصیتهای ترسناک، بلکه با نشان دادن بازیگران پشت نقابها و خلق تصاویر پشت صحنه تئاتر برای نخستین بار، دست روی علاقه روزافزون به نو گذاشت.
فلتنز میگوید: «این نگاه دزدکی به پشت صحنه تقریباً به نوعی توهینآمیز است، چون اسطورهشناسی نو را از بین میبرد.»
«داستانهای نو شاید به اندازه کابوکی در بازتولید شبحها مهیج نبوده باشند، اما در عوض فرم آنها داستانهایی از گذشتههای دور بود و آن داستانها اغلب با مکانهای خاص در سراسر ژاپن مرتبط هستند».
«آن داستانها از طریق ارواح مرتبط با آن مکانها بیان میشوند و ارواح برای حافظه محلی حکم مجرای ارتباطی را دارند.»
به راستی چرا ارواح در سنتهای فرهنگی ژاپن دوام آوردهاند و در دوره ادو احیا شدند؟
به نقل از پِرل مُسکوویتز مجموعهدار که همراه همسرش سیمور مسکوویتز، صدها اثر چاپی را به موزه هدیه داده، در کاتالوگ نوشته شده که شاید راهی برای نمایش جامعهی در حال تغییر بوده است: «حدس من اینست که این داستانهای شبحآلود اشکالی از عدالت در جامعهی فئودالی بودند که در آن، اقتدار طبقه حاکم، مطلق بود».
«در چنین سیستم طبقاتی ناعادلانهای، تماشای این نوع نمایشها که در آنها، ارواح میتوانستند به روشی که مردم نمیتوانند انتقام بگیرند و عدالت را از طریق این نقشههای انتقامجویانه اجرا کنند، نوعی تخلیه روانی بود.»
بروکس میگوید دانستن شمار چاپهای آن زمان دشوار است و مردم هنوز آنها را با روشهای سنتی میسازند.
بینندگان حتماً میتوانند این تصاویر ارواح را به تصاویر ترسناک فیلمهای مدرن ژاپنی مانند Ringu محصول ۱۹۹۸ و بازآفرینی انگلیسی آن به نام The Ring محصول ۲۰۰۲ مرتبط کنند.
بروکس میگوید: «ارواح ژاپنی چیزهایی هستند که مردم آنها را فیلمهای ترسناک ژاپنی میشناسند. بنابراین حتی اگر تخصصی در این موضوع نداشته باشید، همچنان میتوانید چیزهایی ببینید که میشناسید و به آنها علاقه دارید.»
کانال عصر ایران در تلگرام